جدول جو
جدول جو

معنی گردون سای - جستجوی لغت در جدول جو

گردون سای(پُ رُ)
سایندۀ بر فلک. (ناظم الاطباء) :
جلوه گاه طایر اقبال باشد هر کجا
سایه اندازد همای چتر گردون سای تو.
حافظ
لغت نامه دهخدا

پیشنهاد واژه بر اساس جستجوی شما

تصویری از گردون سا
تصویر گردون سا
آنچه سر بر فلک ساید، بسیار بلند، برای مثال جلوه گاه طایر اقبال گردد هر کجا / سایه اندازد همای چتر گردون سای تو (حافظ - ۸۲۰)
فرهنگ فارسی عمید
تصویری از گردون سوار
تصویر گردون سوار
سوار بر آسمان، آنکه در آسمان سفر کند
فرهنگ فارسی عمید
(دَ / دُ)
پیچندۀ آسمان و کنایه از توانا و کسی که آسمان را مسخر کند. و صاحب آنندراج آرد: کنایه از طالب علو ترقی یا اینکه گردون به کام او گردد. (آنندراج) :
سر گردنان شاه گردون گرای
ز پرگار موکب تهی کرد پای.
نظامی.
، مردم خوشبخت. (ناظم الاطباء)
لغت نامه دهخدا
(گَ سَ / سِ)
مسافر در آسمانها. (ناظم الاطباء). گردون سوار
لغت نامه دهخدا
(گَ سَ)
مسافر در آسمانها. (ناظم الاطباء) :
نماند بر زمین هر کس به طینت خاکسار آمد
که عیسی ازره افتادگی گردون سوار آمد.
صائب (از آنندراج)
لغت نامه دهخدا
(گَ سَ)
در صفات پادشاهان. (آنندراج). پادشاه توانا. (ناظم الاطباء). گردون رکاب
لغت نامه دهخدا
(گَ)
مؤلف آنندراج نویسد: گردون پایی، تبختر و خرام:
بی نیازی ز بزرگی نتوان حاصل کرد
طی این ره نتوان کرد به گردون پایی.
درویش واله هروی.
خان آرزو میفرمایند در این نظر است بوجوه: اول آنکه این لفظ با گوش ما بسیار ناآشنا است، گویی زبان مغل باشد. دوم آنکه اگر بمعنی متکبر مأخوذ باشد بیت مستند بی معنی محض میشود هرچند فی حد ذاته معنی ندارد، مگر وقتی که گردون پای بمعنی گردون پایگی بود که کنایه از بلندرتبگی و بزرگی است، لیکن بدین معنی هم جای تردد است. (آنندراج)
لغت نامه دهخدا
تصویری از گردون سیر
تصویر گردون سیر
گردون نورد مسافر در آسمانها گردون سوار
فرهنگ لغت هوشیار
آنکه در آسمانها سفر کند: نماند بر زمین هر کس بطینت خاکسار آمد که عیسی از ره افتادگی گردون سوار آمد. (صائب)
فرهنگ لغت هوشیار
تصویری از گردون سریر
تصویر گردون سریر
گردون اورنگ پادشاه با عظمت گردون رکاب
فرهنگ لغت هوشیار